مدیریت حرفه ای ریسک(بخش چهارم)

Turtle Traders

3.پنج راز مدیریت سرمایه و اندازه پوزیشن Turtle Traders

(Turtle traders) گروهی ازمعامله گران بودند که توسط دو معامله گرموفق یعنی آقایان ریچارد دنیس و ویلیام اکهارت آموزش دیدند و تربیت شدند. این دو مربی تعداد 10نفر که آموزش هاي مختصري دیده بودند و تجربه معامله گري نداشتند را به کمک یک سري قوانین دقیق معامله گري ، تبدیل به معامله گرانی موفق و سودده کردند. خشت هاي موفقیت معامله گري این 10 نفر مربوط میشد به مدیریت پیشرفته‌ی ریسک و سرمایه و همچنین رویکرد آنها در اندازه پوزیشن معاملاتشان. اصول پنج گانه اي که در زیر اشاره می کنیم مهمترین مبانی استراتژي مدیریت ریسک و سرمایه این افراد (Turtle traders) است.

1-دستورات حد ضرر بر مبناي نوسان بازار (Volatility)

(Turtle traders) از دستور حدضرر بر مبناي نوسان بازار استفاده می کردند،یعنی آنها سایز حد ضررشان را بر مبناي میانگین اندیکاتور ATR مشخص میکردند. آنها براي هر معامله اي ،از سایز حد ضرر متفاوتی استفاده میکردند تا بتوانند به شرایط متغیر بازار واکنش مناسبی داشته باشند. نمودار زیر نشان می‌دهدکه این روش چرا قدرتمند است. هردو نمودار مربوط به یک سناریوي ورود در بریک اوت (شکست سطح) اما با دینامیک هاي متفاوت قیمت می باشد.در حالی که نمودار اول شمع‌هاي خیلی کوچکی دارد و ATR پایین است(نوسان کم قیمت)،نمودار دوم شمع هاي بزرگتري را نشان میدهدو اندازه ATR بالاتر است(نوسان زیاد قیمت) به نظرشما در دو نمودار زیر براي معامله باید از یک مقدارثابت حد ضرر استفاده کرد؟ البته که نه.

همانطور که درست حدس زدید یک معامله گر براي معامله در نمودار اول باید ازیک حد ضررکمتر و براي معامله در نمودار قیمت دوم باید از یک حدضرر وسیع تر استفاده کند تا بتواند نسبت ریوارد به ریسک را به حداکثر رسانده و شانس استاپ خوردن بعلت وقوع اصلاح هاي قیمتی رابه حداقل برساند.

دور تنظیم کردن فاصله حد ضرر از نقطه ورود در زمانی که نوسان بازار بالا باشد و نزدیک گرفتن آن در زمانی که نوسان قیمت پایین باشد ، به شما اجازه می دهد تا به شرایط در حال تغییر بازار واکنش نشان دهید و نسبت ریوارد به ریسک و پروفایل ریسک خود را بهینه نمایید.

2-حداکثر پوزیشن 2درصد باشد:

اگرچه اندازه حد ضرر (از نظر فاصله با نقطه ورود)در هر معامله تغییر می کند، با این وجود ریسک همواره ثابت می‌ماند. حداکثر ریسک مجاز (اندازه پوزیشن) در هر معامله باید 2 درصد کل بالانس کنونی حساب باشد. جدول زیر نشان می دهد که معامله گران (turtle traders چگونه حد ضرر و اندازه پوزیشن خود را بر مبناي نوسان بازار تنظیم می کردند.

در حالی‌که ریسک شناسایی شده هر معامله 2درصد و در واقع 2هزار دلار بود، این معامله گران در زمانی که بازار نوسان کمتري داشت بدلیل اینکه حد ضرر نزدیک تر تنظیم شده بود براي اینکه به ریسک مشابه برسند ، از حجم بیشتري استفاده می کردند. 

نتیجه بسیار مهم اینست که قبل از اینکه حد ضررتان را بدانید کجاست، هرگز در مورد مقدار حجمی که می خواهید بخرید یا بفروشید، فکر هم نکنید !

3-همبستگی و ریسک

اگر معامله گران (turtle traders) قصد داشتند که وارد دو معامله در دو جفت ارز متفاوت شوند،حتما ابتدا به  همبستگی بین این دو بازار توجه می کردند.

همبستگی توضیح می دهد که حرکت دو بازار چقدر شبیه هم هست. وجود همبستگی مثبت، یعنی دو بازار هم جهت باهم حرکت میکنند و همبستگی منفی یعنی دو بازار در خلاف جهت همدیگر حرکت می کنند.


مطالعه کنید:همبستگی شاخص دلار و شاخص های سهام


تصویر بالا دو چارت قیمتی را با یک همبستگی مثبت نشان می دهد(دو نمودار تقریبا منطبق با یکدیگر هستند)
و در زیر شما دو چارت را با همبستگی منفی می بینید (دو نمودار در خلاف جهت هم حرکت می کنند.)

معامله گری که در دو معامله هم جهت در بازارهاي داراي همبستگی مثبت وارد می شود (یعنی در حالت همبستگی مثبت دو معامله خرید یا دو معامله فروش انجام میدهد)،ریسک خود را افزایش داده است زیرا خیلی محتمل است که هر دو معامله به یک صورت خاتمه یابند.
معامله گري که وارد دو معامله در خلاف جهت هم می شود، روي جفت ارزهاي داراي همبستگی مثبت (یعنی یک جفت
ارز را می خرد و جفت ارز دیگر را می فروشد(احتمالا) هر دو معامله اش به یک صورت خاتمه نمی یابند.
اگر چه استراتژي معامله گران(turtle traders) این نبود ، ولی این استراتژي مدتهاست که توسط معامله گران حرفه اي مورد استفاده قرار می گیرد.چرا که همبستگی قانون انکار ناپذیر بازار هاي مالی است و شناخت آن اهمیت ویژه اي دارد.

4-افزایش یک معامله‌ی در سود

معامله گران (turtle traders) معمولا در ورود اول با همه سایز مد نظرشان وارد نمی‌شدند. به خاطر داشته باشید که این معامله گران اجازه داشتند که از 2درصد در هر معامله استفاده کنند، اما آنها معمولا سفارش گذاري هایشان را در چند بار ورود تقسیم می کردند و به حجم معاملات برنده شان می افزودند. اولین پوزیشن آنها نیم درصد بود ، و بعد از آن که معامله شان وارد سود می شد، آنها نیم درصد دیگر اضافه می کردند. آنها این افزایش را ادامه میدادند تا اینکه به حداکثر 2درصد می رسیدند. به طور همزمان ، آنها حد ضرر شان را در پشت قیمت جابجا میکردند تا از پوزیشن هایشان محافظت کنند.

مزایاي افزودن به معاملات برنده عبارتست از:

  1. شما باخت هایتان را محدود میکنید:
    استراتژي معامله گران(turtle traders) شکست سطح (breakout) و دنبال کردن روند (trend-following) بود. در بریک اوت هاي جعلی، زمانی قیمت بلافاصله در سطح بریک شده بر می‌گشت، این معامله گران چون پوزیشن کوچکی داشتند و هنوز کامل وارد نشده بودند ، بنابراین قسمت کوچکی از دو درصد ریسک مجاز را متحمل می شدند و ضرر کوچکی داشتند.
  2. شما می توانید معاملات برنده بزرگی را شکار کنید و از پوزیشن هایتان محافظت کنید:
    شما فقط زمانی می‌توانید به بالاترین سایز پوزیشن دست پیدا کنید که مومنتوم بالایی در شکست سطح وجود داشته باشد و زمانی که به حداکثر سایز پوزیشن یعنی دو درصد رسیدید، دستورات حد ضرر اولیه بخشی از سودتان را می بندند و محافظت میکنند.

5.تعدیل سایز پوزیشن در طی جریانهاي باخت

دنیس و اکهارت (مربیان معامله گران turtle traders) به این مطلب پی بردند که مهمترین چیز در جریان باختها (باخت هاي پشت سر هم) این نیست که شما طی چه زمانی بتوانید این باختها را پوشش دهید،بلکه مهترین چیز درجه اي است که شما می توانید باختهایتان را محدود کنید. مبانی قانونی که دنیس و اکهارت براي محدود کردن افت سرمایه (drawdowns) در جریان باختها(باخت هاي پشت سر هم) استفاده می کردند ، بدین صورت بود:
اگر حسابتان 10درصد افت کرد، به صورتی معامله کنید که انگار 20درصد سرمایه افت کرده(فاکتور هاي ریسک را بر مبناي سرمایه دوبرابر افت کرده محاسبه کنید) یعنی اگر شما در یک حساب صد هزار دلاري ، ده هزار دلار را از دست دادید، باید ازآن به بعد به صورتی معامله کنید انگار که سرمایه تان هشتاد هزار دلار است. و این بدین معنی بود که زمانی که حساب شما نود هزار دلار بود و شما می خواستید با دو درصد ریسک در معامله حداکثر 1800دلار ریسک کنید، حالا باید فرض کنید که حساب هشتاد هزار دلار است و حداکثر 1600دلار ریسک کنید.
این استراتژي در زمانی که معامله گر وارد جریان باختها
(باخت هاي پشت سر هم) می شد به وضوح باختها را کاهش می داد و مزیت دیگرش این بود که فشار هاي روانی و احساسی را از معامله گر دور می کرد. مطالبی که در بالا ذکر شد کاملا منطبق بر مدیریت سرمایه و سایز گیري روي پوزیشن ها می باشد.

حالا با هم قوانین معامله گران (turtle traders) را براي ورود به معامله بررسی می کنیم.
این قوانین عبارت بود از :
1.زمانی که قیمت سطح بالاي میانگین 20روزه خود را شکست وارد معامله شوید .
.2زمانی که قیمت سطح بالاي میانگین 55روزه خود را شکست وارد معامله شوید .
بله ، چنانکه می بینید قوانین زیاد و پیچیده اي نبود، و نکات و استثناهاي خیلی کوچکی داشت.

نکته کار اینجاست که حرفه اي ها فهمیده اند که قوانین مربوط به ورود اهمیت کمی دارد و سنگ بناي هر استراتژي معاملاتی، سایز گیري پوزیشن ها و مدیریت ریسک است. و حرفه اي نبودن تنها دلیلی است که بسیاري از معامله گران آماتور تمرکز و انرژي و تمام وقت شان را روي کم اهمیت ترین عامل استراتژي می گذارند.

 ادامه مقاله را در بخش پنجم مدیریت حرفه ای ریسک مطالعه نمایید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا