تولید ناخالص داخلی GDP چیست؟(بخش سوم)
- انتشار آمار بدتر از پیشبینی منجر به فروش ارز مورد نظر نسبت به دیگر ارزها میشود (کاهش ارزش USD در مقابل EUR).
نمودار EURUSD: انتشار داده GDP ضعیفتر
-
- انتشار آمار GDP بهتر از پیشبینی، سبب تقویت ارز مذکور نسبت به سایر ارزها می شود (افزایش ارزش USD نسبت به EUR).
نمودار EUR/USD: انتشار داده GDP قویتر
همانطور که گفته شد، گزارش GDP همیشه یک تأثیر یکسان (و مطابق پیشبینیها) روی ارزها ندارند. این مسئله پیش از انجام یک معامله باید در نظر گرفته شود. در بیشتر موارد تولید ناخالص داخلی، از قبل به طور کامل (یا ناقص) تاثیر خود را بر بازار میگذارند و این بدان معنا است که پس از انتشار این شاخص، بازار آنگونه که معاملهگران تازهکار تصور میکنند به دادههای جدید واکنش نشان نخواهد داد.
برخی از دادههای اقتصادی که زودتر از GDP منتشر میشوند این امکان را برای بازار فراهم میکنند تا تخمین نسبتا دقیقی از GDP بعدی در اختیار داشته باشد. این دادهها عبارت اند از:
- شاخص ISM
- شاخص PPI
استفاده از داده تولید ناخالص داخلی برای معامله در فارکس
GDP، تورم و نرخ بهره
انتشار دادههای اولیه تولید ناخالص داخلی چهار هفته پس از پایان هر فصل صورت می گیرد؛ این در حالی است که دادههای نهایی سه ماه پس از پایان فصل منتشر میشوند. هر دو داده یادشده ازسوی سازمان تحلیل اقتصادی (BEA) در ساعت ۱۷:۰۰ به وقت تهران (۰۸:۳۰ نیویورک) منتشر میشوند. معمولا سرمایهگذاران به دنبال این هستند که تولید ناخالص داخلی آمریکا سالیانه بین ۲.۵% تا ۳.۵% رشد کند.
معمولا در یک اقتصاد در حال رشد و عاری از چشمانداز تورمی، نرخ بهره در حدود ۲ تا ۳ درصد حفظ میشود. با این حال رقم بالای ۶% تولید ناخالص داخلی برای کشوری مانند ایالات متحده به این معنا خواهد بود که کشور در معرض خطر داغشدن بیشازحد موتور اقتصاد قرار دارد؛ موضوعی که میتواند نگرانیهای در بحث تورم را ایجاد کند.
در نتیجه ممکن است بانک مرکزی آمریکا برای مهار تورم، نرخ بهره را افزایش دهد یا بهعبارتی برای کاهش شتاب اقتصاد از ترمز استفاده کند. حفظ ثبات قیمت یکی از مسئولیتهای بانک مرکزی آمریکا است. GDP باید در رنج طلایی باقی بماند: نه خیلی گرم و نه خیلی سرد.
GDP نه باید آنقدر بالا باشد که سبب تورم شود و نه آنقدر پایین که باعث رکود شود. در صورتی که در دو فصل متوالی، رشد تولید ناخالص داخلی منفی باشد به چنین شرایطی رکود میگویند. نقطه مطلوب تولید ناخالص داخلی از یک کشور به کشور دیگر متفاوت است. به عنوان مثال برای چین GDP دو رقمی نیز میتواند رخ بدهد، اما برای کشورهای توسعه یافته GDP بالای پنج نگرانی از تورم بالا را ایجاد میکند.
معاملهگران فارکس بیشتر به GDP علاقه دارند زیرا این داده بهمنزله گواهی سلامت کامل اقتصاد یک کشور است. پاداش هر کشور در قبال GDP بالا، افزایش ارزش ارز آن کشور است. در میان اقتصاددانان معمولا این خوشبینی وجود دارد که با افزایش تولید ناخالص داخلی، نرخ بهره نیز در آینده افزایش یابد، زیرا اقتصادهای قوی در خلال افزایش قدرت خود، دچار تورمهای بالاتر میشوند. این موضوع سبب میشود تا بانک مرکزی برای کنترل رشد تورم، نرخ بهره را افزایش دهد و تورم را مهار کنند.
از سوی دیگر، کشوری که GDP ضعیفی دارد، از انتظارات به شدت پایینی در خصوص افزایش نرخ بهره برخوردار خواهد بود. در حقیقت بانک مرکزی کشوری که دو فصل متوالی GDP منفی داشته باشد، حتی میتواند با ابزار کاهش نرخ بهره، درصدد تحریک اقتصاد خود برآید.
معامله در فارکس با استفاده از داده GDP
در روند کلی، انتشار دادههای فصلی میتواند نتایج متغیری در بازار ایجاد کند– برای مثال وقتی دادههای سالیانه (YoY) مورد توجه بازار باشد، شاید انتشار دادههای GDP فصلی قویتر از پیشبینیها نادیده انگاشته شوند- دادههای سالیانه چشم انداز وسیعتری را نشان می دهند که میتواند حاکی از یک روند کلیتر باشد.
نمودار زیر یک چارچوب زمانی بالاتر را برای جفت ارز EURUSD (نسبت به نموار شمار ۲ در بالا) نشان میدهد. این نمودار تفاوتها در دادههای کوتاهمدت فصلی را در مقابل روند بلندمدت سالیانه نشان میدهد.
تولید ناخالص داخلی و سرمایهگذاری
سرمایهگذاران نیز عمدتا به تولید ناخالص داخلی توجه میکنند، زیرا این دادههای چارچوبی برای تصمیمگیری فراهم میکند. مولفههای سود شرکت و موجودی در گزارش تولید ناخالص داخلی، منبع خوبی برای سرمایهگذاران سهام است، زیرا هر دو دسته رشد بازارهای مالی را نشان میدهد. داده های سودآوری شرکتها همچنین سودهای قبل از مالیات، جریانهای نقدی عملیاتی و… همگی در این گزارش ذکر میشوند و برای سرمایهگذاران سهام مهم هستند. مقایسه نرخ رشد تولید ناخالص داخلی کشورهای مختلف نیز برای تخصیص داراییها در بازارهای بین المللی میتواند نقش سازندهای داشته باشد. سرمایهگذاران بین المللی با استفاده از این دادهها متوجه میشوند که کدام اقتصاد رشد بیشتری دارد و کدام یک رشد کمتر. از کدام بازار سهام باید خارج شوند و به کدام یک وارد شوند.
یکی از معیارهای جالبی که سرمایه گذاران میتوانند از آن برای ارزشگذاری بر بازار سهام استفاده کنند، نسبت کل ارزش بازار سرمایه به تولید ناخالص داخلی است که به عنوان درصد بیان میشود. این مقیاس، تقریبا معادل ارزش بازار یک شرکت به کل فروش یا درآمد است که نسبت P/S نیز شناخته میشود.
این نسبت در کشورهای مختلف متفاوت است. به عنوان مثال در سال ۲۰۱۹، نسبت ارزش بازار سهام به تولید ناخالص داخلی برای ایالات متحده ۱۵۸ درصد، برای چین ۵۹ درصد و برای هنگ کنگ ۱۳۴۹ درصد بوده است.
بنابراین میتوانید با استفاده از دادههای تولید ناخالص داخلی در مورد سرمایهگذاری در بازار سهام نیز بررسیهایی انجام دهید. بزرگترین نقص این دادهها آن است که تنها هر سه ماه یکبار به روزرسانی میشوند. همچنین از آنجایی که دادههای تولید ناخالص داخلی با طیف گستردهای از مولفهها سر و کار دارند، ممکن است بازبینیها و اصلاحهایی که به طور معمول انجام میشود، تفاوت قابل توجهی با آمار اولیه داشته باشند.
چه زمان یک اقتصاد در حال توسعه است؟
گفتیم که معنای رشد اقتصادی برای کشورهای مختلف، متفاوت است. در اینجا برای مقایسه ما به سه منطقه بزرگ اقتصادی یعنی ایالات متحده، چین و منطقه یورو نگاهی خواهیم انداخت.
در ایالات متحده از زمان بحران مالی سال ۲۰۰۸ به بعد، یک اقتصاد در حال رشد سال با رشد تولید ناخالص داخلی سالانه ۲ درصد یا بالاتر بود. در صورتی که رشد اقتصادی ایالات متحده پایینتر از این سطح باشد، میتوان گفت که ظرفیت استفاده نشده زیادی در اقتصاد وجود دارد.
منطقه یورو از نظر تاریخی دارای رشد تولید ناخالص داخلی کمتر از ایالات متحده است. از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۷، متوسط رشد تولید ناخالص داخلی ایالات متحده ۲.۴ درصد و منطقه یورو ۱.۶ درصد بوده است.
چین در ۴۰ سال گذشته نرخ رشد اقتصادی بالایی را تجربه کرده است. از سال ۱۹۷۸، سالی که چین اصلاحات اقتصادی خود را آغاز کرد، متوسط نرخ رشد تولید ناخالص داخلی این کشور ۹.۶ درصد بود. همچنین برخی سالها مانند سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۱ شاهد رشد اقتصادی ۲ رقمی نیز بودیم.
در مورد چین اگر نرخ رشد اقتصادی به زیر ۷ درصد برسد، آن را رشد اقتصادی پایین میدانند. البته مورد چین با سایر کشورهای در حال توسعه و اقتصادهای نوظهور متفاوت است. بنابراین در مجموع میتوان گفت برای کشورهای توسعه یافته، رشد اقتصادی حوالی ۲ درصد رشد اقتصادی سالم در نظر گرفته میشود و برای کشورهای در حال توسعه یا اقتصادهای نوظهور معمولا نرخ رشد اقتصادی ۵ تا ۹ درصد مطلوب است.
درک چرخههای اقتصادی
موضوع دیگری که یک معاملهگر بنیادین باید به آن توجه داشته باشد، چرخههای اقتصادی است. درک این چارچوب به تحلیلگر کمک میکند تا تغییرات بالقوه نرخ ارز را بسنجد. همانطور که دیدیم، جهش در نرخ رشد اقتصادی چین به میزان ۰.۵ درصد اگرچه خبر مثبتی برای اقتصاد این کشور است، اما تاثیری مشابه با همین میزان افزایش در رشد تولید ناخالص داخلی ایالات متحده ندارد.
به عبارت دیگر، افزایش ۰.۵ درصد در تولید ناخالص داخلی برای اقتصادی که به طور متوسط ۲ درصد رشد دارد، افزایش ۲۵ درصدی را نشان میدهد اما همین میزان افزایش برای اقتصادی که به طور متوسط ۷ درصد رشد دارد، تنها ۷ درصد افزایش در رشد اقتصادی را نشان میدهد.
یکی دیگر از عواملی را که باید در نظر گرفت این است که ارز در کجای چرخه اقتصادی خود قرار دارد. فرض کنید رشد اقتصادی ایالات متحده به ۲.۵ درصد رسیده باشد و داده های جدید نشان از رشد ۲.۷ درصدی داشته باشد. این رشد اگرچه بسیار خوب است، اما ممکن است اقتصاددانان و تحلیلگران در مورد پایدار بودن آن شک و تردید ایجاد کنند. همانطور که گفته شد، بازار فارکس همواره بر روی انتظارات قیمتگذاری میکند نه دادهها بنابراین اگر اقتصاددانان به این نتیجه برسند که اقتصاد ایالات متحده به اوج چرخه اقتصادی خود رسیده است، ممکن است با انتشار این دادهها ارز کاهش یابد.
GDP و دادههای اقتصادی: نکات مهم برای معاملهگران فارکس
- شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) هر ماه ازسوی اقتصادهای بزرگ دنیا منتشر میشود تا نگاهی اجمالی بهتری نسبت به رشد کنونی و سطوح تورم داشته باشید.
- معاملهگران فاندامنتال انتشار دادههای اقتصادی را تحت نظر دارند و بسیاری نیز با قصد معامله بر اساس اخبار به انجام این کار مبادرت میورزند. ضروری است که معاملهگران قوانین مدیریت ریسک را مدنظر داشته باشند زیرا پس از انتشار اخبار مهم، شاهد نوسانات شدیدی خواهیم بود.
انتقاد از تولید ناخالص داخلی:
اگرچه تولید ناخالص داخلی، یکی از بهترین و پر استفادهترین دادهها برای سنجش اقتصاد کشورها است، اما انتقاداتی نیز به این معیار میشود در ادامه برخی از این انتقادات را میآوریم:
۱- ارزش فعالیتهای اقتصادی غیررسمی را نادیده میگیرد. تولید ناخالص داخلی عمدتا بر معاملات رسمی تکیه دارد. کسب و کارهای زیر زمینی و غیرقانونی به ندرت در این دادهها ظاهر میشوند. در حالیکه در برخی کشورهای در حال توسعه ارزش این فعالیتها به اندازه تولید ناخالص داخلی رسمی افزایش پیدا میکند.
۲- در یک اقتصاد باز، به جغرافیا محدود است. تولید ناخالص داخلی، تنها سودی را که در یک کشور ایجاد میشود، در نظر میگیرد. این مساله ممکن است سرمایهای را که توسط سرمایهگذاران خارجی وارد کشور میشوند، جزوی از تولید ناخالص داخلی آن کشور لحاظ کند. به عنوان مثال کشور ایرلند شمالی تولید ناخالص داخلی به میزان ۳۹۸ میلیارد دلار دارد اما تولید ناخالص ملی این کشور ۳۰۸ میلیارد دلار بوده است (آمار متعلق به سال ۲۰۱۹ است.) این تفاوت که حدود ۲۰ درصد است، متعلق به سرمایهگذاران خارجی است.
۳- بر تولید مادی تمرکز دارد. همانطور که قبلا گفته شد، رشد تولید ناخالص داخلی نمیتواند به عنوان معیار توسعه یا رفاه شهروندان لحاظ شود. ممکن است یک کشور رشدی سریع را تجربه کند، اما این رشد سریع آثار مخرب زیست محیطی یا اختلاف طبقاتی ایجاد کند.
۴-این معیار، مراودات کسب و کارها با یکدیگر را نادیده میگیرد. تولید ناخالص داخلی تنها تولید کالای نهایی و سرمایهگذاری جدید را در نظر میگیرد و عمدا هزینههای میانی و تبادلات میان کسب و کارها را لحاظ نمیکند. با این کار، اهمیت مصرف نسبت به تولید بیش از حد بیان میشود.
۵- هزینهها و اتلاف را به عنوان منافع اقتصادی در نظر میگیرد. تولید ناخالص داخلی، تمام هزینههای دولتی و خصوصی را صرف نظر از اینکه مولد هستند یا نه، به عنوان بازده جامعه در نظر میگیرد. این بدان معنا است که فعالیتهای غیرمولد نیز به عنوان خروجی اقتصاد محسوب میشوند. به عنوان مثال، اگر دولت میلیاردها دلار خرج ایجاد یک شهر خالی از سکنه کند، یا پلهایی بسازد که به هیچ جا وصل نیستند یا جادههایی ایجاد کند که به هیچ استفادهای ندارند، یا سلاحهای کشتار جمعی ایجاد کند، تمام اینها در تولید ناخالص داخلی لحاظ میشوند و اقتصاد را در حال رشد نشان میدهند.
دادههای تولید ناخالص داخلی را از کجا مشاهده کنیم؟
بانک جهانی یکی از معتبرترین پایگاههای داده مبتنی بر وب است که جامعترین فهرست از کشورها را دارد و تولید ناخالص داخلی آنها را دنبال میکند. پس از آن صندوق بین المللی پول است که علاوهبر دادههای متعدد، چشمانداز خود برای اقتصاد جهانی و آمارهای مالی بین المللی را ارائه میکند.
یکی دیگر از منابع بسیار قابل اعتماد برای دادههای تولید ناخالص داخلی، سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه یا OECD است. این سازمان نه تنها دادههای تاریخی را منتشر میکند، بلکه پیشبینیهای خود از این دادهها را نیز بر روی وبسایت خود قرار میدهد. تنها نقطه ضعف این سازمان این است که تنها داده کشورهای عضو و چند کشور غیر عضو را دنبال میکند.
در ایالات متحده فدرال رزرو دادهها را از منابع متعدد از جمله آژانسهای آماری کشور جمع آوری کرده و گزارش میکند. تنها اشکال استفاده از بانک اطلاعاتی فدرال رزرو این است که این دادهها به روز نیستند.
کدام کشورها بالاترین تولید ناخالص داخلی را دارند؟
در حال حاضر ایالات متحده و چین با اختلاف بیشترین تولید ناخالص داخلی دنیا را به خود اختصاص دادهند. در سال ۲۰۲۰، تولید ناخالص داخلی ایالات متحده ۲۰.۹۳ تریلیون دلار و چین ۱۴.۷ تریلیون دلار بوده است. اما با استفاده از معیار برابری قدرت خرید، تولید ناخالص داخلی چین به عدد ۲۴.۳ تریلیون دلار میرسد که آن را بزرگترین اقتصاد جهان میکند.
آیا تولید ناخالص داخلی بالا خوب است؟
اکثر مردم افزایش تولید ناخالص داخلی را چیز خوبی میدانند، چرا که به معنای فرصتهای اقتصادی بیشتر و استانداردهای رفاهی بالاتر است. با این حال، ممکن است کشوری تولید ناخالص داخلی بالایی داشته باشد، اما همچنان مکانی غیرجذاب برای زندگی باشد. بنابراین مهم است که در کنار آن معیارهای دیگری نیز برای زندگی در نظر بگیریم. به عنوان مثال سرانه تولید ناخالص داخلی، ضریب جینی، شاخص توسعه انسانی HDI و سایر شاخصها میتوانند در کنار تولید ناخالص داخلی استفاده شوند.
سخن پایانی
پل ساموئلسون و ویلیام نوردهاوس، در کتاب خود اهمیت حسابهای ملی و تولید ناخالص داخلی را به خوبی بیان کردهاند. آنها تولید ناخالص داخلی را به مثابه ماهوارهای توصیف کردهاند که میتواند وضعیت آب و هوای کل قاره را بررسی کند.
تولید ناخالص داخلی به سیاستگذاران و بانکهای مرکزی این امکان را میدهد تا در مورد اینکه آیا اقتصاد در حال انقباض یا انبساط است، قضاوت کنند. با این حال مانند هر معیار دیگری، تولید ناخالص داخلی نیز دارای نقصهایی است. در دهههای اخیر، دولتها تلاش کردهاند تا برای افزایش دقت و بهبود تولید ناخالص داخلی، تغییرات متفاوتی در آن ایجاد کنند. ابزارهای محاسبه تولید ناخالص داخلی به طور مداوم در حال تکامل است. بنابراین اگرچه تولید ناخالص داخلی اطلاعات خوب و زیادی به ما میدهد، اما نباید آن را به عنوان تنها منبع برای سنجش کشورها با یکدیگر لحاظ کنیم.
منبع: DailyFX
بیشتر بخوانید: