نظریه امواج الیوت چیست و چگونه بر اساس آن معامله کنیم؟(بخش اول)

در این مقاله، تئوری امواج الیوت که یکی از پیشرفته‌ترین روش‌های معاملاتی در تحلیل تکنیکال بشمار می‌آید را فرا می‌گیریم. بسیاری از معامله‌گران در مورد تحلیل الیوت شنیده‌اند اما برخی از آنها استفاده از این تکنیک را بسیار دشوار و طاقت‌فرسا می‌دانند. هرچند یادگیری تئوری امواج الیوت، نسبت به سایر روش‌های معاملاتی، نیازمند مطالعات عمیق‌تری است اما به گفته بسیاری از تحلیل‌گران، تحلیل الیوت یکی از بهترین ابزارها در پیشبینی بازار است. در این مقاله، با جزئیات کامل به بررسی و تجزیه و تحلیل این تکنیک موثر در بازار می‌پردازیم.

امواج الیوت (Elliott Wave) چیست؟

پیش از آنکه به معرفی و بررسی سازوکار امواج الیوت بپردازیم، بهتر است مروری بر رفتار قیمت در چارت‌های روزمره بازارهای مالی داشته باشیم. در بازارهای مالی، حرکات قیمت را می توان به سه فاز مختلف، به شرح زیر، طبقه‌بندی نمود:

  1. موج محرک (Impulse Wave-Trending Move)
    این موج دقیقا در جهت روند است که معمولا در زمان کوتاهی، حرکت بزرگی در قیمت ایجاد می‌کند. به‌ همین دلیل است که موج محرک، از جمله محبوب‌ترین حرکات بازار برای معامله‌گران بشمار می‌آید. بطورکلی، حرکاتی که در جهت روند کلی بازار انجام می‌شود را امواج محرک می‌نامیم.
  2. موج اصلاحی (Corrective Wave-Correction)
    موج اصلاحی دقیقا عکس موج محرک عمل می‌کند و حرکتی بر خلاف روند است. به‌ عبارت دیگر اگر روند اصلی صعودی است، موج اصلاحی نزولی خواهدبود و اگر روند نزولی است، موج اصلاحی آن صعودی خواهدبود. این موج معمولا در زمان طولانی‌تری رخ می‌دهد و معمولا حرکات کوچکتری نسب به موج جنبشی دارد، به همین دلیل امواج اصلاحی از جذابیت کمتری در بین معامله‌گران برخوردار است.
  3. حرکت رنج (Price Consolidation)
    حرکت رنج، همانطور که از نامش پیدا است، زمانی رخ می‌دهد که قیمت دارای روند مشخصی نیست. با این‌حال گاهی اوقات حرکات رنج و اصلاحی بازار، به فرم‌های مختلفی تشکیل می‌شوند که می توان آنها را در قالب الگوهای مشخصی طبقه‌بندی نمود و براساس این الگو‌ها، آینده قیمت را پیش‌بینی کرد.

تاریخچه امواج الیوت

رالف نلسون الیوت (Ralph Nelson Elliott)، اقتصاددان آمریکایی، اولین کسی بود که حرکات بازار را بر اساس امواج توصیف کرد. او به دلیل بیماری‌اش ناچار بود همواره در بستر بماند و برای مدتی طولانی نمی‌توانست شغل مناسبی پیدا کند، در نهایت به تحلیل تکنیکال برای معامله‌کردن در بورس علاقه‌مند شد. وی پس از یک دوره طولانی مطالعه، در سال ۱۹۳۸، کتابی را منتشر کرد به نام “اصل موج” و در آن، پدیده‌ای که خود موفق به کشف آن شده‌بود، یعنی اصول شکل‌­گیری حرکت بازار را شرح داد.

الیوت داده‌های اصلی مربوط به مطالعات خود را از نمودارهای شاخص صنعتی داوجونز (Dow Jones) استخراج کرد. به لطف این مشاهدات دقیق، او موفق شد تمام حرکات بازار را که قبل از دهه ۱۸۴۰ اتفاق افتاده‌بود، توصیف کند. در آن زمان، این شاخص نزدیک به عدد ۱۰۰ بود و الیوت رشد جدی در دهه‌های آتی را پیش‌بینی می‌کرد که این امر برخلاف انتظار اکثر سرمایه‌گذاران بود که فکر می‌کردند این شاخص نمی‌تواند از نتایج خود در ۱۹۲۹ بهبودی یابد.

در “اصل موج” بیان می‌شود که رفتار توده (سهام‌داران) در بازار طبق الگوهای مشخصی ایجاد می‌شود. الیوت با استفاده از نمودارهای بورس اظهار داشت که روند قیمت سهام در بورس را می‌توان با الگوهایی که منعکس‌کننده هارمونی طبیعی بازار است، توصیف کرد. الیوت بر اساس داده‌هایی که کشف کرده‌بود، یک سیستم منطقی برای تحلیل بازار طراحی کرد و ۱۳ نوع “موج” را که در حرکات قیمت تکرار می‌شوند، به تفکیک مشخص کرد البته ممکن است این امواج از نظر شکل، طول و دامنه متفاوت باشند.

او در کار خود روابط متقابل همه ساختارها، وابستگی آنها به یکدیگر و توانایی تبدیل شدنشان به هم را توصیف کرد. می‌توانیم بگوییم که “اصل موج “مجموعه‌ای از الگوها و توضیحاتی است درباره اینکه کجا و کدام مدل‌ها ممکن است در طی چرخه بازار یا شکل‌گیری یک روند ظاهر شوند.

همیلتون بولتون (Hamilton Bolton) در مقدمه کتاب خود با عنوان «اصول موج الیوت» به کارآمدی قوانین امواج الیوت در شرایط غیرقابل‌ پیش‌بینی اقتصادی مانند رکود و جنگ‌های جهانی، بهبودی پس از جنگ و رشد قابل‌توجه پس از آن اشاره کرده‌است. از این رو، وی اطمینان یافت که این اصل از اهمیت بالایی برخوردار است.

هرچند مبتکر تحلیل امواج، رالف نلسون الیوت بود، اما پس از آن افرادی در توسعه و تکمیل این تئوری نقش بسزایی داشتند. رابرت پریچر (Robert Prechter)، از جمله تکنیکالیست‌های برجسته‌ای است که در توسعه تئوری امواج الیوت، فعالیت نمود. ایشان به همراه فراست (A.J. Frost)، در سال ۱۹۷۰ کتابی تحت عنوان اصول امواج الیوت (The Elliott Wave Principle) منتشر کردند. این کتاب بحدی مورد استقبال معامله‌گران بازارهای مالی قرار گرفت، که از آن به عنوان انجیل تحلیل الیوت یاد می‌کنند. بنابراین اگر در یادگیری تئوری امواج الیوت جدی هستید، این کتاب می‌تواند بصورت تخصصی شما را در این حوزه تحلیل تکنیکال یاری نماید.

گلن نیلی (Glenn Neely)، از جمله افرادی که پس از رالف نلسون الیوت، به توسعه و تکمیل تئوری امواج پرداخت، گلن نیلی بود. ایشان که در بازارهای مالی، خصوصا نفت فعالیت داشت، پس از آشنایی اولیه با تئوری امواج الیوت، به مطالعه کتاب‌های متعدد در این زمینه پرداخت و متوجه نقایص و خلاء‌های بسیاری در این تئوری شد. گلن، با بررسی دقیق و مطالعات فراوان، به تکمیل نقایص تئوری امواج الیوت پرداخت و نسخه تکمیل شده خود را نئوویو (Neo Wave) نامید. بنابراین، نئوویو، نسخه تکامل یافته‌ای از تئوری امواج الیوت است که به درک بهتر و استفاده بهینه از آن کمک شایانی کرده‌است. مقوله‌های مهمی مانند: حجم، زمان، الگو، مومنتوم و … از جمله خلاءهایی است که پیش از گلن، کمتر به آن پرداخته شده بود.

بیشتر بخوانید: آموزش معامله نفت برای معامله‌گران(بخش اول)

ویژگی‌های اصلی نظریه امواج الیوت

همانطور که بیان شد رالف الیوت در قرن بیستم میلادی، با کند و کاو بسیار در بازار سهام، به الگوهای مهمی دست یافت. او دریافت که هرگاه قیمت روندی را تشکیل می‌دهد، این روند، در قالب یک موج محرک و متشکل از پنج موج رخ می‌دهد که سه موج آن جنبشی و در جهت روند و دو موج آن اصلاحی و در خلاف روند است. در واقع مجموع این پنج موج، یک موج محرک است که روند اصلی بازار را تشکیل می‌دهند. او همچنین دریافت که هرگاه روند اصلی بازار به اتمام می‌رسد، فاز قیمت از محرک به اصلاحی تغییر می‌یابد که این موج اصلاحی نیز خود شامل سه موج است. پس بطورکلی، حرکت بازار را می توان به شکل پنج موج که با هم روند اصلی بازار را می‌سازند و سه موج، که روند پیشین را اصلاح می‌کنند، طبقه‌بندی نمود. چنین ساختاری، به شمارش ۳-۵ امواج الیوت مشهور است.

نمایی از یک پنج موجی جنبشی و یک سه موجی اصلاحی الیوت

چرخه کامل (Full cycle)

در یک جمع‌بندی از مطالب بالا می توان گفت که یک چرخه کامل، شامل هشت موج است که در دو مرحله ایجاد می‌شوند:

  • محرک (پنج موج به شماره ۱ تا ۵)
  • اصلاحی (۳ موج شامل: a ، b ، c)
چرخه کامل امواج الیوت

پس از پایان یک چرخه، یک چرخه مشابه دیگر از پنج موج به سمت بالا، و سه موج به سمت پایین ایجاد می‌شود و به همین شکل چرخه‌های بعدی تشکیل می‌شوند. نکته مهم در اینجا این است که هریک از امواج جنبشی ۱، ۳ و ۵، می‌تواند به “پنج ریز موج” داخلی تقسیم شوند و هر موج اصلاحی ۲ و ۴ را نیز می‌توان به ۳ ریز موج  a ، b ، c  تقسیم کرد که به آن، اصل لانه‌سازی (nesting principle) می‌گویند.

ساختار چند سطحی حرکات بازار به‌گونه‌ای سازمان‌یافته است که دو موج از یک سطح، به هشت موج سطح پایین‌تر تقسیم می‌شوند و این هشت موج نیز به نوبه خود به سی و چهار موج از سطح موج پایین‌تر تقسیم می‌شوند. (زمانی که به تایم فریم‌های پایین‌تر حرکت می‌کنیم، تفکیک این ریز موج‌ها آسان‌تر است.) بنابراین، اصل موج این واقعیت را منعکس می‌کند که امواج هر سطح و جهت را می‌توان بارها و بارها به امواج سطح پایین‌تر تقسیم کرد و هر موج، بخشی جدایی­ ناپذیر از موج سطح بالاتر است.

در ابتدا ممکن است این‌طور بنظر برسد که موج محرک همیشه به سمت بالا و موج اصلاحی همیشه به سمت پایین حرکت می‌کنند اما همیشه اینطور نیست. به عنوان مثال، در شکل بالا مشاهده می کنید که ریز موج محرک ۱-۲-۳-۴-۵ در درون امواج اصلاحی A و C، به سمت پایین و ریز موج اصلاحی a، b، c، در درون موج اصلاحی B، به سمت بالا هستند.

الیوت، ساختار موجی ۳-۵ خود را بر اساس رفتار سهامداران در بازار ارائه کرد. در واقع الیوت، معتقد بود فاکتورهای روانشناسی است که باعث ساخته شدن هر یک از امواج می‌شود. برای تشریح این موضوع، می خواهیم به بررسی فاز اصلاحی موج تصویر زیر بپردازیم.

پنج موجی جنبشی و سه موجی اصلاحی

همانگونه که در تصویر بالا مشاهده می‌کنید، موج A، خط روند صعودی را شکسته و قیمت در زیر خط روند تثبیت شده‌است، سپس موج B مجددا به محدوده خط روند برگشته و این‌بار خط روند، به عنوان یک سطح مقاومتی عمل می‌کند که مانع از رشد بیشتر قیمت می‌شود. حال قیمت به خط روند پولبک زده و در قالب موج C به ریزش خود ادامه می‌دهد. به این شکل یک چرخه کامل ۳-۵ تشکیل می‌گردد.

قوانین تئوری امواج الیوت

بسیاری از معامله‌گران، تحلیل الیوت را پیچیده می‌دانند و از دشواری درک مفاهیم آن گلایه دارند اما واقعیت این است که تنها سه قانون اصلی و در عین حال ساده بر آن حاکم است. این سه قانون به شرح زیر می‌باشد:

  1. قانون اول:
    موج دوم نمی تواند از صد‌در‌صد موج اول فراتر رود.
  2. قانون دوم:
    موج سوم جنبشی هرگز کوتاهترین موج جنبشی نیست.
     این ویژگی را می‌توان به طور معمول در تمام بازارهای بدون اهرم (non-marginal) مشاهده کرد. در بازارهای آتی یا فارکس که نوسانات زیادی وجود دارد، جهش سریع قیمت پدیده‌ای رایج است که این امر به ندرت در بازارهای بدون اهرم رخ می‌دهد.
  3. قانون سوم:
    موج چهارم نمی‌تواند با موج اول هم‌پوشانی داشته‌باشد.

ویژگی‌های امواج الیوت

در این قسمت، به بررسی و تشریح ویژگی‌های منحصر‌به‌فرد هر‌یک از امواج الیوت، در یک چرخه کامل می‌پردازیم. بدین منظور، یک چرخه کامل را در یک بازار صعودی در نظر می‌گیریم.

ویژگی‌های موج اول الیوت

موج اول، نقطه شروع حرکت است. به این معنی که موج محرک از این موج شروع می‌شود. قیمت که پیش از این در یک روند ریزشی پایدار قرار داشته‌است، در زمان تشکیل موج اول، شروع به افزایش می‌کند. نکته حائز اهمیت در هنگام تشکیل موج اول این است که فضای حاکم بر بازار، نظیر سنتیمنت کلی بازار، اخبار اقتصادی و فاندمنتال بازار، همچنان منفی است و تحت تاثیر امواج نزولی پیش از موج اول است. به همین دلیل، هنگام تشکیل موج اول و افزایش قیمت، بسیاری از معامله‌گران و سرمایه‌گذاران، این افزایش قیمت را صرفا یک اصلاح در بازار نزولی تصور می‌کنند و این افزایش را فرصتی برای ورود مجدد به پوزیشن‌های فروش جدید و یا افزایش حجم پوزیشن‌های فروش پیشین خود، می‌دانند.

در چرخه الیوت، موج اول، غیرقابل پیشبینی‌ترین موج برای معاملات می‌باشد. هرچند، هیچ راهی برای پیشبینی اینکه موج اول چه زمانی به پایان می‌رسد وجود ندارد اما گاهی اوقات، موج با تشکیل یک سقف قیمتی وارد فاز ریزشی شده و مجددا در جهت روند نزولی شروع به حرکت می‌نماید. چنین مواردی می‌تواند نشانه‌ای از اتمام موج اول باشد. موج اول، خود از پنج ریز موج تشکیل شده‌است و گاهی اوقات نیز می تواند در قالب الگوی مورب پیشرو (Leading Diagonal)  تکمیل یابد.

بیشتر بخوانید: چگونه سنتیمنت یا احساسات معامله‌گران را در بازار فارکس اندازه‌گیری کنیم؟

ویژگی‌های موج دوم الیوت

پس از تکمیل موج اول، موج بعدی در چرخه الیوت، موج دوم خواهدبود. طبیعتا موج دوم خلاف جهت موج اول حرکت خواهدکرد و بخش بزرگی از حرکت موج اول را اصلاح خواهدنمود. نسبت‌های متداول برای اصلاح موج دوم، ۵۰% و ۶۱.۸% موج اول است. هنگام تشکیل موج دوم، معامله‌گران و سرمایه‌گذاران، بار دیگر اطمینان می‎‌یابند که روند نزولی همچنان در جریان است اما بازار توان شکستن کف موج اول را ندارد که این همان قانون غیر قابل نقض الیوت است مبنی بر اینکه موج دوم هرگز نمی تواند از کف موج اول فراتر رود.

معامله‌گران هوشمند، با دیدن این الگو، به ماهیت تغییر فاز بازار، پی برده و وارد پوزیشن خرید می‌شوند. اما سایر تریدرها بر ریزش بازار اصرار دارند و به حجم فروش خود اضافه می‌کنند. اخبار منتشره در انتهای موج دوم نسبت به اخباری که در هنگام تشکیل موج اول منتشر می‌شد، به مراتب بدتر است.

بسیاری از معامله‌گران، هنوز برای تغییر فاز بازار از فاز نزولی به صعودی، آماده نیستند اما آن دسته از تریدرهایی که پس از انتشار اخبار ناامید‌کننده و شرایط اشباع فروش، این تغییر فاز بازار را بخوبی تشخیص داده‌اند،  پاداش خود را از بازار دریافت خواهندکرد. دقیقا زمانی‌که همه فروشنده‌ها با حداکثر توان خود وارد شدند، بازار هیچ چاره‌ای جز شروع یک حرکت صعودی نخواهدداشت.

موج دوم، عمدتا در قالب الگوی زیگزاگ و یا الگوی رنج (Flat)، تشکیل می‌شود و معمولا تا عمق خوبی موج اول را اصلاح می‌نماید. لازم به ذکر است که چون موج دوم، ساختاری اصلاحی دارد، در فرمت سه موجی  ABC، تشکیل می‌شود.

ادامه مقاله را در بخش دوم امواج الیوت چیست؟ مطالعه نمایید.


بیشتر بخوانید: پولبک چیست و چگونه از آن استفاده کنیم؟

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا